قرص هایش را دو تا یکی بالا انداخت

و مسیر ثانیه شمار را با چشمانش دنبال کرد.

دنبال کرد.

دنبال کرد.

درد ته کشیده بود

و برای خوردن ته دیگ کسی اشتها نداشت.

چشم ها نای ایستادن نداشتند

و برای ساعتی دراز کشیدن؛

دعوا راه انداختند.

سر،

همهمه هایش را نوشید.

و این سردرد لعنتی

بعد از سه چهارساعت خواب،

به نقطه ی پایان خود رسید.

پیش نویس های خیانت کار

قرص ها درمان را بهتر بَلدند.

ته ,ها ,هایش ,قرص ,نوشید ,سردرد ,دنبال کرد ,و برای ,کرد دنبال ,هایش را ,این سردرد

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شرکت کیانقش سبک زندگی صحیح و سالم مهندسی برق الکترونیک و کنترل علوم هشتم دانلود خلاصه کتاب آمار و احتمالات دکتر علی دلاور طراحی سایت، سئو، تبلیغات در گوگل دزدگیر اماکن دوربین مداربسته و دزدگیر منزل قرآن سمت شیک و با کیفیت